قصه شمع و پروانه

       

       چه شمعی این همه پروانه دارد 

 

          چه دلبر این همه دیوانه دارد ؟

 

 

               

نظرات 6 + ارسال نظر
بی نام 29 بهمن 1386 ساعت 14:53

وب لاگ زیبایی داری .
فکر کنم شما رو بشناسم - بازم به شما سر میزنم .


یک طرفدار

بی نام 29 بهمن 1386 ساعت 15:53

در وصف خدا زبان قاصر است . اما در کوتاه ترن کلام از او گفتی .
ببینم ....
تو که به وب لاگت امروز سر نمیزنی بگذریم .


یک طرفدار

عقیق 30 بهمن 1386 ساعت 07:46 http://elahii.bloga.cim

سلام عزیز ...اینجا چقدر قشنگه ...این همه گل را کی کاشتی؟...
خیلی قشنگ می نویسی....
می فهمم چه می گویی....
می فهمم
ماهیان ندیده غیر آب
پرسان پرسان ز هم
که آب کجاست...

عقیق 30 بهمن 1386 ساعت 07:50

راستی رفیق به چه اسمی لینکتان کنم؟ شمعدونی خوبه یا شرط اول..؟

نرگس 30 بهمن 1386 ساعت 09:10

بوی سیب می داد آن روز زهرا....دخترک سپید پوش می لرزید....می لرزید...دستش را با نگرانی حوالی سینه اش به دنبال چیز کوچک بی قراری جستجوکنان کشیده بود و سرآسیمه دیده بود که هنوز هست ...که هنوز می لرزد...می لرزد..ناآرام وناموزون....
روبروی نگاه مهربان محمد روز آخر خوانده بود: ان زلزله ساعه شیئ عظیم... و لرزیده بود و این تکان خیلی چیزها را از او تکانده بود و او بوی سیب می داد آن روز...
چیز کوچک بی قرار حواسش به چیزی نبود ... دلتنگ جایی نبود و بهت...بهت را هجی می کرد نا آرام و ناموزون... دلتنگ جایی نبود تنها جدایی از نگاه مهربان سبز محمد اما او خوانده بود برایش تری الناس سکری و ما هم بسکری و او مشتاق مستی بود ... کودکانه مشتاق مستی بود...
او را تکانده بود و او سبک شده بود و همچنان می لرزید و او بوی سیب می داد ...
و بوی سیب بود که به او جسارت زنده ماندن و قدم برداشتن به سوی سیبستان را داده بود...
و او بوی سیب می داد آن روز....
دل محرم شده ام را چه کردی زهرا؟؟؟؟؟
....
دلتنگم....

محمد 11 اردیبهشت 1390 ساعت 21:13 http://mkhahan.blogfa.com

شده ام پروانه

دور شمعی حیران

در برم یاری نیست

شده ام سر گردان

شمع خاموش شبم

بهر من نوری نیست

یار این بی کسی ام

تو بگو بهرم کیست

من چنان می لرزم

گو زمستان آمد

در بهارم اما

با خزان مهمانم

در سرم شعر و سرود

از غم تنهایی

می نویسد قلمم

از غم رسوایی

تا به کی چرخ فلک

دست خود را گیرد

ندهد انگشتی

تا نگینش بینم

به هوای یاری

در برش بنشینم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد