سفری بدون جاده

بعضی با در آمدن اسمشان توی قرعه کشی خوش هستند ...

 

بعضی با اینکه حداقل اسمشان یک هفته جز مسافرها

 

 بوده و حالا در نیامده ...بعضی با توی لیست

 

انتظار بودن وبعضی هم با ...

 

نمی دانم جز کدامشان هستم ... دارم سر مخورم ...

دارم غرق می شوم ...

 

کجا ؟! نمی دانم

بعضی با در آمدن اسمشان توی قرعه کشی خوش هستند ...بعضی با اینکه حداقل اسمشان یک هفته جز مسافرها بوده

 

 

در دانشکده ... بعد از سفر جنوب

 

این ها را می نویسم به این دلیل که باور دارم

 

وقتی او بخواهد کاری را انجام بده به حقارت و

 

کوچکی تو نگاه نمی کنه ...

 

با بزرگی و " رب " بودن خودش جلو می رود ...

 

این ها را می نویسم نه اینکه بگم من چنانم و

 

 چنین ...

 

نه ! می نویسم تا باور کنم و باور کنی که تنها

 

 سفر مهم نیست ...

 

معجزه ای که گمان می کنی در راه است قرار نیست

 

 

حتما در سرزمین حجاز رخ دهد ...گاهی صفا ومره ،

 

 

تلبیه گفتن و زمزم نوشیدن همین جاست ...

 

اتفاق های قبل سفر هم یک سفر است ...

 

سفری بدون جاده

 

تمام فاصله نهاد تاآموزش کل و  امور فرهنگی

 

را پیاده طی می کنم ...

 

آدم هایی را می بینم ودیالوگ های غریب و حالت

 

 هایی متفاوت برقرار می کنیم

 

هانی را می بینم و می گه :

 

 تو می ری اما اول سر می خوری ...

 

داری سر می خوری ...

 

مراقب دلت باش زهرا  !!!

 

( می ترسم )

 

نرگس  برایم می خواند :"مژده مژده بده

 

 

یار پسندید تو را ...

 

 

(لبخند  میزنم )

 

فهیمه چیزی بهم نمی گه و بغض می کنه و چشمهایش

 

 لبریز اشک می شه ...

 

دستش را روی بازوم می ذاره و با لبخند نگاهم

 

 

می کنه ...

 

(اشک می ریزم )

 

مریم میگه :خوابت رو دیدم !!! 

 

( از ته دل می خندم )

 

 استاد (دکتر زرقانی ) بهم می گه :خودت رو راحت

 

 

بگذار .. یه اتفاقیه که باید بذاری بیفته ...

 

 

سخت نگیر

 

 

(سکوت می کنم )

 

شب تلفنی با هانی صحبت می کنم ...

 

 

حرف هایی زد    که کمتر کسی نثارم می کنه ...

 

 

گفت:

 

 

سعی کن خودت باشی ... باید مراقب قلبت

 

 

باشی ...زهرا مسافر این سفر نشانه و شعائر الله

 

 

است ...سعی کن نادان نری !

 

حج ریشه های زندگی ات را به هم می زنه ...

 

خیلی چیزها را به هم می زنه اما ممکنه اصل و

 

اساس زندگی ات رو بسازه ...

 

سعی کن بفهمی خودت چی هستی ؟

 

چی برات مهمه و دنبال چی می گردی ...می خوای قرآن

 

 رو ختم کنی یا نه یک آیه بخونی ...

 

اما بخونی و بفهمی ...

 

کتاب بخون ، گوش کن ،فکر کن اما خودت

 

 

باش ....تکلیفت را با خودت روشن کن ....

 

زهرا  !خدا می خواد خرابت کنه تا تو خودت

 

 رو بسازی ...شاید بری و برگردی و  تازه بفهمی

 

که توی خیلی مسائل زندگیت اشتباه می کردی ...

 

هانی برایم میگه که حسرت می خوره چرا  مثل صفیه

 

شعر نخوانده ...چرا مثل آسیه میوه هایش را به بچه

 

 

 های دم حرم نداده !

 

بازی را به هم نزن ...خراب نکن ...

 

 

همراهش پیش برو زهرا !

     

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
محمدکاظم 24 اسفند 1386 ساعت 01:18

سلام مجدد...
اسم همه دوستات رو آوردی اما این هانی که می گی با اون هانیه که ما معتاد نوشته هاش شدیم و یه دفعه گذاشت رفت فرق داره؟
از هانیه هیچ خبری نداری؟ نمی دونی کجا می نویسه؟ اگه اشتباه نکنم همکلاس بودید! اگر جواب بدی ممنون می شم.

ضمنا حافظ میگه....
ثواب روزه و حج قبول آنکس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

حتما می دونی خاک میکده عشق چیه...؟

نارین 24 اسفند 1386 ساعت 22:55 http://narin86.persianblog.ir

منم نمی دونم جزو کدوم گروه بودم .خدا منو گذاشت جزو ذخیره ها و حال جزو مسافران اصلی ام .

ع. ا. قاصدک 25 اسفند 1386 ساعت 22:30

یار را خوش باشد این آشفتگی
وقتی میگه باید بارون بیاد یعنی باید بیاد
و وقتی میگه آره یعنی آره

قرا شبانه 25 اسفند 1386 ساعت 23:50 http://www.gh-sh.persianblog.IR

مهم رفتن و نرفتن نیست..
مهم ان است که او چه می گوید و چه تدبیر می کند

سلام بر دختر مقنعه آبی
خوبی شما

من همون جامانده از کاروان عشق هستم .

از لطف شما نسبت به وبلاگ بنده بسیار ممنونم
ولی آخه میگن تا قبل از فرا رسیدن یک سال از خواندن سوره نبا میری مکه .
ولی با تمدید جشنواره من دیگه امیدی به جشنواره ندارم.
امید دارم ولی نه به جشنواره

و چون من وبلاگ را برای جشنواره ساختم و الان دیگه بهش امیدی نیست شاید حذفش کردم .

موفق باشید و شاد و پیروز
http://karvane-eshgh.blogfa.com

کلیک روی رگ سیمواره های مست ...
با دوشعر
و مطالبی در مورد نشر کتابهای ادبی بروزم.
منتظرم که ردپای شما را در صفحه ی کامنت ها ببینم...

مریم 27 اسفند 1386 ساعت 11:23 http://parchinesokhte.blogfa.com

تا کی باید از قانون ها گفت؟
کدوم قانون اصلا قانونی در کار نیست واسه هر کی یه جوره
واسه من یه جور واسه تو یه شکل
واسه نرگس واسه هانی
اصلا چرا باید مشابهتی باشه
اگر مشابهتی بود که دیگه اسمش سفر خدایی نبود
می شد قانون آدم ها
تازه اگر بشه بین همین قوانین هم اشتراکاتی پیدا کرد
دیگه خستم از این همه فکر کردن و به نتیجه نرسیدن

فاطیما کرمی 4 فروردین 1387 ساعت 23:40 http://khfatima.blogfa.cim

درود بر شما.... زهرای عزیز
از صمیم قلب بهترین آرزوها را برایتان دارم...:
سلامت تن
آسایش روح
گشایش مالی
موفقیت کاری
و
آرامش قلب
.................

سال نو مبارک .........[گل][گل][گل]

روزهاتان هماره عید............

[ بدون نام ] 31 فروردین 1387 ساعت 19:34

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد